محکوم عشقم ، گرفتار یار
مثل پرنده ، هوادار یار
مثل یه سایه ، به همراه یار
بود و نبودم ، به
دلخواه یار
هر چی که یار گفت ، دلم گفت به چشم
از گل و خار گفت ، دلم
گفت به چشم
هر جا که یار بود ، دلم گفت برو
با گل و خار بود ، دلم
گفت برو
خون شد دل من به افسون یار
هجر دل من پریشون یار
گوشه ی چشمم فقط جای یار
کار دو چشمام تماشای یار
یار اگه جانانه خریدار شد
دل ، گل سرخ توی بازار شد
وای گل سرخ دل من خار شد
هر چی
شد از دست همین یار شد
مینا جلالی